ماهان عشق بابا و مامانماهان عشق بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

ماهان نفسی

ماهان بقل بابا پشت رول خوابش برده

الهی مامان دورت بگرده از خانه عزیز بر میگشتیم تو بقل بابا پشت رول خوابت برده بود دستت تو دهنت بود خیلی با حال بود من سریع مثل شکار لحظه ها عکس ازت گرفتم تا عکس رو از گرفتم چشاتو باز کردی و دستتو از دهنت در اوردی و بازم خوابیدی الهی مامان دورت بگرده که روز به روز دلبر تر میشی ببین چه دلبری ...
24 ارديبهشت 1391

ماهان ولباس زرد

سلام عشق مامان نمیدونی مامان چقدر دیوانه وار دوستداره اخه عشق مامان خودت میدونی چرا اینجوری دارم ابراز علاقه میکنم اخه میدونی مامان حسابی مریض شده هواشو خیلی داری مثلا اصلا الکی گریه نمیکنی اصلا دلت نمیخواد مامان بقلت کنه بهونه نمیگیری وقتی مامان کنارت دراز میکشه و چشاشو میبنده تو فقط نگاه میکنی و وقتی مامان چشاشو باز میکنه میبینه که فرشته کوچولوش غرق خوابه الهی مامان دورت بگرده شب که بابایی از سرکار امد به مامانی هدیه روزمادر ٢٠٠ تومان پول داد وگفت این هدیه از طرف من وماهانه و برو هر چی دلت میخواد بخر و من بهش گفتم دستت درد نکنه ماهان هدیشو امروز به من داده امروز خوب هوای مامانشو داشت از مامانش پرستاری کرده وبابایی حسابی ماچت کرد ومنم...
23 ارديبهشت 1391

روز مادر

                                          تقدیم به همه مادرای دنیا   . . . . . . آسمان را گفتم : می توانی آیا بهر یک لحظه ی خیلی کوتاه روح مادر گردی ؟ صاحب رفعت دیگر گردی ؟ گفت نی نی هرگز !!! من برای این کار کهکشان کم دارم نوریان کم دارم مه و خورشید به پهنای زمان کم دارم ! … خاک را پرسیدم : می توانی آیا دل مادر گردی ؟ آسمانی شوی و خرمن اختر گردی ؟ گفت نی نی هرگز ! من برای این کار بوستان کم دارم در دلم گنج نهان کم دا...
23 ارديبهشت 1391

ماهان و عکسای خنده دار

سلام نفسی میدونم که خودت خوب میدونی چرا مامانی چند وقتی نیومده وب شمارو اپ کنه اخه گل پسرم حسابی مریض شده بودی هنوزم خوب خوب نشدی تا به این سن که رسیدی تا به حال اینجوری مریض نشده بودی ولی خوب منو بابایی همش دعا میکردیم مریضیت بیفته به جون ما تا تو زود خوب بشی اخه شنیدم اگه سرما خوردگی رو به کسی منتقل کنی زود خوب میشی منو بابایی هم کارمون شده بود از لبای ابدارت ماچ کردن تا اینکه سرما خوردگیتو به مامانی منقل کردی حسابی زمین گیرم کردی همینطوری ازدماغ و دهنو چشو لبو لوچس که اب اویزون میشه ولی خوب شما بهتر شدید ولی خودمونیما چه سرما خوردگی خوردم انقدر حالمو بد کرده که نگو ولی باز با این حال امدم تا وب گل پسرم که مامانای عزیز ازم خواستن اپش کنم ...
22 ارديبهشت 1391

ماهان عصبی

پسرم عزیزم نمیدونم با این کارت میخوای چی به مامان وبابا بفهمونی ولی هر کاری که هست خیلی خطرناکه اخرم زدی دماغ خشگلتو زخم کردی ببین مثلا جق جقه که دستت باشه یه دفعه شروع میکنی محکم تکون دادن و با صدای بلند جیغ زدن و دیشب هم همینکارو کردی تا امدم جق جقه رو از دستت بگیرم محکم کوبیدی رو دماغت ببین چه زخمی کردی ولی اصلا هم دردت نمیاد چون هیچ گریه ای نکردی الهی مامان فدای دماغ خشگلت بشه   ...
22 ارديبهشت 1391

ماهان و اولین ارایشگاه

پسرم عزیزم نفس مامان بزرگ شدی ماشالله هزار اله اکبر خدایا شکرت چقدر به خودم میبالم که خدا منو انقدر دوستداشته که تو گل پسرو به من داده عزیزم الان که هوا رو به گرماست شما هم که خیلی گرمایی هستی و چون موهات خیلی بلند شده بود و همینطور زیر کولر هم عرق میکردی بابایی امروز برد پیش دوستش عمو میثم موهاتو کوتاه کرد انقدر ناز شدی دوستدارم بخورمت این موهای گل پسر قبل از کوتاهی اینجا تو بقل بابا سر پایی عمو میثم موهاتو کوتاه میکنه اینجا بعد از کوتاهی موهات امدی تو ماشین پیش مامانی ببین چه ناز شدی     عزیزم بقیه عکسای تو ارایشگاه ...
22 ارديبهشت 1391

عکسهای ماهان در مراسم با بچه ها

عشق مامان این چند تا عکسو هم شب سوم دادم با نوهای عمو ماشالله و نوه عمه زبیده و دختر عمه سکینه انداختی جالب بودن منم گذاشتم تو وبلاگت بمونه برات یادگاری به ترتیب از راست ماهان عشق مامان بقل فاطمه (نوه عمو ماشالله)و دوباره فاطمه(نوه عمه زبیده) و حنانه (نوه عمو ماشالله)واون شیطونم که بالا نشسته مبینا(دختر عمه سکینه) اینجا هم ماهان رو پای هستی نوه عمو ماشالله به ترتیب فاطمه -ماهان -مبینا-فاطمه-حنانه ...
14 ارديبهشت 1391

دادام برای همیشه رفت سفر

سلام پسر گلم عشق مامانی میدونم که خودت فهمیدی که مامان غرق غم شده اخه تو هم با هر اشک مامان یه لبخند قشنگ برای ارامش دلم بهم زدی پسرم دادام رفت برای همیشه رفت نمیدونم چرا و برای چی تو اون شب اروم و قرار نداشتی شب دوشنبه که رفتیم خانه مامانم چون دادام از بیمارستان مرخص شده بود وچند روزی بود که خانه مامانم بود رفتیم که چند روز پیششون بمونیم یادم نمیره وقتی رسیدیم عمه پروانه وعمه معصومه ام داشتن دادامو از حیاط میاوردن تو خاته که دادا چشش به تو که افتاد با اون حال مریضش باهات چند کلمه ای حرف زد منم خیلی باهاش سروکله زدم که بخندونمش ولی بیچاره همش درد داشت میگفت ای کمرم وای نفسم در نمیاد یادم میاد عصری عمه ها و مامان وقتی دادا...
12 ارديبهشت 1391

تولدت 5ماهگیت مبارک عشق مامان و بابا

وقتي که پاتو گذاشتي روي اين زمين خاکي تموم گل هاي عالم شدن از دست تو شاکي خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گلا سرشته با تو دنياي پر از درد ، واسه من مثل بهشته ٥ماهگیت عزیزم مبارککککک. عزیزم ماهانم اهنگ صدات بهترین ترانه زندگیمه که هیچ وقت از اهنگت خسته نمیشم وبرام تکراری نمیشه وخودت میدونی نفسات تنها بهانه برای نفس کشیدنمه و وجودت تنها بهانه برای زندگی کردنمه پس عزیزم بهترین ترانه زندگیم با من بمان تا زنده بمانم عشقم نمیدونی وقتی اون دستای قشنگتو تو دستام میگیرم وبه اون چشای نازت که مثل دریا میمونه بهت نگاه مکنم یاد میره که من کیم و کجام حس میکنم تازه از مادر متولد شدم وهیچ دردو غمی ندارم و کاری جز تو ندارم و فقط یک کلا...
10 ارديبهشت 1391

سلام پسر باهوش مامان

عزیزکم نفسم مامان فدای اون هوشت برم وقتی با لب تابم ور میرم همش حواست پیش منه که مامان داره چیکار میکنه وقتی بقلم یکنمت با تعجب به صفحه لب تاب نگاه میکنی وقتی عکس خودتو تو صفحه میبینی ذوق زده میشه انچنان لگدی میزنی به دستم که دستم درد میگیره و خیلی دوستداری لب تاب فقط مختص شما باشه همش با اه اه گفتن بهم میفهمونی که یعنی دستتو بکش کنار منم وقتی دستم برمیدارم شما عشق مامان کمی به صفحه ضول میزنی و با دکمه ها بازی میکنی میبینی نه از خوردن خبری نیست سریع داد میزنی که بیایید اینو بردارید اخه یاد گرفتی همه چیزو تست کنی ببینی برای خوردن یا نه اگه برای خوردن که از جلوش جوم نمیخوری ولی نه اگه ربطی به شکم نداره دادت در میاد که منو از ...
10 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماهان نفسی می باشد